ساختارگرایی به زبان آدمیزاد

مقدمه- تعریف ساختارگرایی به زبان ساده

یکی از مفاهیم مهم در دیدگاههای فلسفی روش تحقیق ساختارگرایی (structuralism)است. ساختارگرایی هم مثل بسیاری از مفاهیم نظری مثل پارادایم، طبیعت گرایی، پوزیووتیسم و … تعریف ساده ای که مورد پذیرش همه باشد، ندارد.

در این نوشته می خواهم این مفهوم را به زبان خیلی ساده با شما به اشتراک بگذازم.

یک پازل با تعدادی قطعه در نظر بگیرید.

پازل از قطعات متفاوتی با اشکال مختلف تشکیل شده اند که از طریق رابطه ای که با هم دارند وقتی بدرستی کنار هم قرار می گیرند، یک تصویر را تشکیل می دهند.

به همین شکل، ساختارگرایی هم به چیزهایی مثل زبان، فرهنگ و جامعه به شکل یک کل نگاه می کند که از اجزاء مختلف تشکیل شده اند. این اجزا با هم متفاوت هستند، ولی، وقتی بر اساس ارتباطی که با هم دارند، درست کنار هم قرار می گیرند، یک کل را تشکیل می دهند و کمک می کنند بفهمیم در کل چه وظیقه ای را انجام می دهند.

ساختارگرایی یک الگوی فلسفی است که بر این باور است که تمام اشیاء، ایده ها و پدیده ها باید برای درک بهتر و تصویرسازی مناسب تر در سطح اجزاء مورد مطالعه قرار گیرند.

تاریخچه ساختارگرایی

به لحاظ تاریخی اگر بخواهیم نقطه شروعی برای ساختارگرایی پیدا کنیم، بدون تردید باید به نظریه بوطیقا (Poetics) یا فن شعر جناب ارسطو برگردیم.  آنجا که ارسطو می‌گوید:

پس به حکم ضرورت، در تراژدی شش جزء وجود دارد که تراژدی از آن‌ها ترکیب می‌یابد و ماهیت آن، بدان شش چیز حاصل می‌گردد.

ارسطو در این بیان در حقیقت کاری جز استخراج اجزاء تراژدی و یافتن سازه‌های سازنده آن انجام نمی‌هد.

اما در تاریخ جدید، وقتی می خواهیم تاریخچه ساختارگرایی را مورد بررسی قرار دهیم، اولین اسمی که در همه منابع مشخص می درخشد، فردینان دو سوسور سوئیسی (1857-1913) است. زبان شناسی از یک خانواده تحصیل کرده که در دانشگاههای ژنو، لایپزیگ و هومبولت برلین تحصیل کرده بود.

سوسور به عنوان یک زبان شناس و نشانه شناس، ساختارگرایی را در زبانشناسی به کار گرفت، اما، این الگوی فلسفی به زبان شناسی محدود نشد و در حوزه های مختلف بکار گرفته شد. نقش ساختارگرایی در حوزه های مختلف متفاوت و اثرگذار بوده است. با این‌حال، ساختارگرایی عموماً به اندیشهٔ فرانسویِ دههٔ ۱۹۶۰ اطلاق می‌شود و با نام متفکرانی چون کلود لوی-استروس، رولان بارت، میشل فوکو، ژرار ژنت، لوئی آلتوسر، ژاک لاکان، آلژیر داس گره‌ماس، و ژان پیاژه آمیخته شده‌است.

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
نوشته های مرتبط

4 پاسخ

  1. سلام با توجه به فلسفی بودن اکثر روشها و متدهای تحقیق، بیان آنها به زبان ساده کاری دشوار و موثر است. سپاسگزارم اگر درخصوص گفتمان ، پدیدارشناسی، تاریخگرایی ، تفهمی، انتقادی ، سیبرنتیک، رفتارگرایی و کارکردگرایی هم به زبان ساده توضیح داده شده بیان بفرمایید

    1. سلام. دقیقا همینطوره. دانستن پیشینه فلسفی روشهای تحقیق و نگاهی که هر کدوم به واقعیت و هستی شناسی دارن در درک و بکارگیری اون روش تحقیق می تونه بسیار موثر باشه. چه پیشنهاد خوبی. حتما در موردشون با هم صحبت می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *